راتا جون چشمانم را میبندم تا دوریت را حس نکنم. درد تو به جان خسته ام باد پسر عزیزم تو عشق منی و من حاضرم به خاطر تو جونم رو بدم تا تو هیچ مشکلی نداشته باشی....من از خدا میخوام تا قدرتی بهم بده که بتونم همه کار برات بکنم.به خدا من خیلی دوست دارم تمام روزای سخت اما شیرینی که توی وجودم بودی رو به عشق اینکه بتونم همه کار واست بکنم گذروندم.من خیلی دوست دارم...فقط دارم خدا رو شکر میکنم که تو سلامتی و هیچ مشکلی نداری...خیلی شیرین شدی...من و بابا دوست داریم بخوریمت.همش انگشت اشاره ی دو تا دستت توی دهنته.تازگی ها با خودت حرف میزنی....من و بابا خیلی دوست داریم و هر دومون سلامتی و خنده هاتو میخواهیم.همیشه بخند.همیشه خدا...